باولایت تاشهادت

باولایت تاشهادت

جانم فدای رهبر
باولایت تاشهادت

باولایت تاشهادت

جانم فدای رهبر

داغ لاله ها

 

سفر کرده ‏ام تا بجویم سرت را 

و شاید در این خاکها پیکرت را 

من اینجایم ای آشنای برادر 

همان جا که دادی به من دفترت را 

همان جا که با اشک و اندوه خواندی 

برایم غزل واره‏ ی آخرت را 

کجایی که چندی است نشنیده‏ ام من‏ 

دعاهای پر سوز و درد آورت را 

تو را زنده زنده مگر دفن کردند 

که بستند دستان و پا و سرت را 

پس از این من ای کاش هرگز نبینم‏ 

نگاه به درمانده مادرت را...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.