شهید هلیسائی ۶ سال بیشتر نداشت که میخواست همانند حضرت محمد(ص) با یک خرما روزه بگیرد ولی بیشتر از یک روز نتوانست. روز دوم که خواست با یک خرما روزه بگیرد سرش گیج رفت و به زمین افتاد.
پاسدار شهید "صادق هلیسائی" فرزند رحیم علی متولد ۱۳۴۱ تهران است. او در سن ۲۴ طی عملیات کربلای پنج بر اثر سوختگی در آتش در روز هفتم اسفندماه ۱۳۶۵ به درجه والای شهادت نائل شد.
"کبری هلیسائی" خواهر شهیدان رضا و صادق هلیسائی در خصوص برادر شهیدش صادق هلیسائی چنین اظهارکرد: شهید صادق هلیسائی دراهواز به دنیا آمد. به علت موقعیت شغلی پدرمان به تـهران آمدیم. تصیلات ابتدایی و راهنمایی را در تهران گذراند. سپس به دلایلی مجددا به اهواز بازگشتیم و در هنرستان، رشته راه و ساختمان را برگزید و دیپلمـش را در این رشته اخذ کرد.
وی گفت: هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که نمازش را درمسـجد میخواند. بسیار متین و با وقار بود، زمانی که با من و سایر خواهرهایــش صحبت میکرد به صورتمان نگاه نمیکـرد. ذکـرالحمــدالله همیشه بر زبانش جاری بود و در تمام مسائلی که رخ میداد این ذکر را تکرار میکرد. زیبا قرآن تلاوت میکرد، در ادای نماز شب مداومت داشت و در حین نقشه کشـی و یا درس خوانـدن، قرآن زمزمه میکرد. در کنـار درس و کار بسیار به ورزش به ویژه فوتبال و کوهنوردی میپرداخت. اهمیت فراوانی بر صدقه دادن قائل بود.
روزه گرفتن همانند پیامبر
هلیسائی اضافه کرد: ۶سال بیشتر نداشت که میخواست همانند پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) با یک خرما روزه بگیرد ولی بیشتر از یک روز نتوانست. روز دوم که خواست با یک خرما روزه بگیرد سرش گیج رفت و به زمین افتاد. پدرم سراسیمه بالا سرش رفت و او را به بیمارستان رساندند.
وی افزود: یکی از کارهای ابتکاری که صادق عـلاوه بر تمـام فعالیتها واقدامات مبـارزاتی دیگر انجـام مـی داد یادگیری زبان انگلیسـی بـود. اعلامیههای امام(ره) را ترجمه میکرد و در میان خارجیهایی که در اهواز بودند پخش میکرد. خالهاش سه دختر داشت. زمانی که صادق میخواست ازدواج کند، یکی از دختر خالههایش را به او پیشنهاد کردیم. بعد از مطرح کردن، ایشان با این وصلت موافقت کرد، زمانی که قرار شد عقد کند چون جنگ تازه شروع شده بود واهواز به علت حمله عراق به صورت نیمه تعطیل در آمده بود؛ همه چیز را برای مراسم از تهران تهیه کردیم. همه همکارانش از سپاه دعوت شده بودند. قبل از هر چیز نماز جماعت برپا و سپس مراسم عقد برگزار شد.
هلیسائی اذعان کرد: در سال ۱۳۶۱، زمانی که در اهواز در سپاه شاغل بود با داشتن سه فرزند، ۱۵روز از سپاه مرخصی گرفت تا برای کنکور آماده شود. آزمون داد و در رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی قبول شد. طراحیهای بسیاری را به او محول میکردند؛ طراحی و نقشه برداری مدرسه عالی شهید مطهری از جمله کارهای تحقیقاتی بود که به صادق محول شد.
وی خاطرنشان کرد: هیچگاه پیش نیامد که با مادر و پدرمان بلند صحبت کند و حتی زمانی که ازدواج کرد، وقتی خودش دارای اولاد شد، پیش نیامد که از محبتش نسبت به من و پدرمان و حتی خواهران و برادرانمان کم شود و به ما بیاحترامی کند.
خواهر شهید هلیسائی اضافه کرد: زمانی که در دانشگاه بود خیلی دغدغه داشت که نمازخانه و مسجد دانشگاه را فعال کند. همزمان با تحصیل در دانشگاه در مدرسه هم تدریس میکرد. در یادگیری درسهایش خیلی زرنگ و دقیق بود. قبل از شهادت یک روز که کتابهای درسیاش را نگاه میکردم دیدم که با خودکار قرمز بالای صفحه نوشته است «شهید صادق هلیسائی».
نام فرزندش را در خواب دید و به او الهام شد
وی گفت: نام فرزندانش زمانی که در مناطق عملیاتی جنوب بود در خواب به او الهام شده بود. وقتی دخترش «کوثر» میخواست متولد شود در خواب دیده بود که سوره کوثر را میخواند، در همین حین حضرت زهرا(س) بر او وارد شده بود. بدین ترتیب اسم دخترش را کوثر گذاشت.
هلیسائی افزود: یک شب که نماز شب میخواند، به سجده که رفت حس کرد که فردی نورانی سوار بر اسب در هالهای از نور وارد خانه میشود. همین که خواسته بود سر از سجده بردارد، آن آقا دستش را پشت سر او گذاشته بود و گفته که لازم نیست بلند شوی، فقط تا میتوانی سجدهات را طولانی کن! این کلام را سه بار تکرار کرده بود.
فرمانده مرکز پیام تیپ امام حسن(ع)
خواهر شهید هلیسائی اذعان کرد: در آغازین روزهای تاسیس سپاه پاسداران صادق با شوق زائد الوصفی به عضویت سپاه در آمد. در همان ابتدای ورود مسئول ناحیه دو مقاومت بسیج در اهوازشد، مسئول دفتر فرماندهی سپاه اهواز، فرماندهی مرکز پیام تیپ امام حسن(ع) از دیگر مسئولیتهای صادق هلیسائی بود.
وی اضافه کرد: فعالیت اصلیاش عضویت در گروه مهندسی – رزمی قرارگاه خاتم الانبیا بود البته در عملیاتهای متعددی هم شرکت داشت از جمله طریق القدس، بیت المقدس، والفجر مقدماتی، کربلای چهار و...
و سرانجام در عملیات کربلای پنج به عنوان نیروی رزمی شرکت کرد و به همراه برادرمان شهید شد.